شرح حالات امیرالمؤمنین علیه‌السلام در روز بیستم ماه مبارک رمضان

«در این روز دور خانه أمیرالمؤمنین خیلى جمع شدند. خبر ضربت خوردن آن حضرت به اطراف و اکناف از کوفه رسیده و شیعیان شهرها و بلاد و قصبات به کوفه روى آور مى‌شوند و همه یکسره دورخانه أمیرالمؤمنین، و دو تقاضا دارند: یکى ملاقات أمیرالمؤمنین، و دیگر کشتن ابن ملجم. فریاد مى‌زنند: بدهید به دست ما، ما انتقام بگیریم!

و ابن ملجم به دستور أمیرالمؤمنین در گوشه خانه بسته شده است و حضرت اجازه نداده‌اند او را بکشند وقصاص کنند؛ فرموده‌اند:

”ای حسن جان! اگر من از این ضربت رهایى یافتم و بهبود حاصل شد، خودم مى‌دانم و او، اگربخواهم قصاص مى‌کنم و اگر بخواهم عفو مى‌کنم، و البتّه عفو مى‌کنم؛ و اگر از اینضربت به عالم آخرت رحلت کردم تو ولى دم من هستى، مى‌خواهى قصاص کنى مى‌خواهى عفوکنى، و خدا عفو کنندگان را دوست دارد.“ 1

لذا در زمان حیات أمیرالمؤمنین کسى جرأت ندارد ابن ملجم را بکشد؛ آن حضرت اجازه نداده. مردم هم جمع شدند فریاد مى‌زنند که ابن ملجم را مى‌خواهند. حضرت امام حسن علیه‌السّلام درب را باز کرد و چندین مرتبه پیغام أمیرالمؤمنین را به مردم رساند، و مردم فهمیدند که ابن ملجم تا زمانى که أمیرالمؤمنین حیات دارد کشته نمى‌شود؛ ولى مى‌خواهند ملاقات کنند.

درب خانه أمیرالمؤمنین تادیروز باز بود و مردم هر کس که مى‌خواست آزادانه مى‌آمد و حضرت را ملاقات مى‌کرد،ولى از امروز صبح دیگر در بسته شد و حضرت اجازه ملاقات نمى‌دادند. حال حضرت ساعت به ساعت سنگین‌تر مى‌شد و تحمّل ملاقات نداشتند.

أصبغ بن نُباته مى‌گوید: با حارث همدانى وسُویدِ بنِ غَفَلة و جماعتى دیگر از اصحاب دور خانه أمیرالمؤمنین جمع بودیم و مى‌خواستیم اجازه بگیریم و یک بار دیگر أمیرالمؤمنین را ببینیم. (اینها از اصحاب بزرگ أمیرالمؤمنین هستند؛ أصبغ بن نُباته از شیعیان خالص و از روات احادیث و از فقها است.) یک مرتبه دیدیم صداى شیون از میان خانه أمیرالمؤمنین بلند شد. مردمى که بیرون درب بودند آنها هم همه صدا به شیون و ناله بلند کرده بودند.

حضرت امام حسن علیه‌السّلام درب را باز کرد، گفت: ”اى مردم متفرّق شوید! پدرم حال ملاقات ندارد و دیگر اجازه ملاقات ندارید، خدا شما را رحمت کند، متفرّق شوید.“ همه مردم رفتند ولى من نرفتم.یک ساعت درنگ کردم، صداى گریه و ناله بلند شد، من هم بلند گریه کرده بودم.

دیدگاهتان را بنویسید